شاعران بينوا خوانند شعر با نوا

شاعر : مسعود سعد سلمان

وز نواي شعرشان افزون نمي‌گردد نوا شاعران بينوا خوانند شعر با نوا
عندليبم من که هر ساعت دگر سازم نوا طوطي‌اند و گفت نتوانند جز آموخته
پادشاهم بر سخن، ظالم نشايد پادشا اندر آن معني که گويم بدهم انصاف سخن
ور حقي باطل کنم منکر نگردد کس مرا باطلي گر حق کنم عالم مرا گردد مقر
خاک اگر در دست گيرم سازم از وي کيميا گوهر ار در زير پاي آرم کنم سنگ سياه
ور غزل خوانم مرا منقاد گردد اژدها گر هجا گويم رمد از پيش من ديو سپيد
زانکه در گيتي ز بي‌جنسي ندارم آشنا کس مرا نشناسد و بيگانه رويم نزد خلق